۱۳۸۶ مهر ۷, شنبه

تفاوت وجود داشتن و به رسمیت شناختن

بین وجود داشتن و به رسمیت شناختن تفاوت های زیادی وجود داره. از جمله اينكه وجود داشتن يك چيز با حقانيت داشتن الزاما يكي نيست!
خیلی از پدیده ها - چه مثبت یا منفی - وجود دارن که نمي شه اونا رو انکار كرد، از جمله همجنس بازی یا گرایی در ايران که موضوع مورد بحث این روزهاس.
مي تونيم كنار اون، رفتارهاي ديگري همچون دروغگویی، قتل، سرقت، کلاهبرداری و ... را هم بگذاريم كه عقل مشترک و ذات طبیعی بشر در هر جامعه ای و فارغ از اعتقادات و باورها، آنها را زشت توصیف و رد می کنه. (اگرچه حتي یافتن نمونه هاي نادر، نقض كنندة گفتار بنده و دلیل بر حقانیت اونا نیست، بلكه تنها تاييد وجود آنهاست)
در پست قبلی به هیچ روی سخنم به انکار احمدی نژاد در مورد پدیده همجنسبازی در ایران بر نمی گشت، من پرسشم اینه که خبرنگاری که اون پرسش را مطرح كرد و بعد هم بعضی سایت ها تلاش می کنند تا فیلم و گزارش هايي در این خصوص منتشر کنند، از اساس هدفشان این نبود که بطور مثال احمدی نژاد در پاسخ بگوید: بله چنین پدیده ای وجود دارد و بعد آن خبرنگار هم بگوید: متشکریم! و تمام
نه، بلکه بی تردید آنها منتظر بودند تا پرسش بعدی را مطرح كنند‍ ك‍ه: چرا آنها را مجازات می کنید؟ چرا به آنها حق فعاليت نمي دهيد و چراهای دیگه...
منتها احمدي نژاد از اول در اين مبحث را بست و اگرچه بعد توضيحاتي داد...

۴ نظر:

ناآرام گفت...

با دروغ گفتن درِ خیلی از بحث‌ها را می‌توان بست

ناشناس گفت...

فکر میکنم چند تا مطلب خلط شده:

1. احمدی نژاد در دانشکاه خوب صحبت کرد ولی در این مورد خاص اشتباه کرد و بلکه دروغ گفت. او به واقع مسئول اصلی رفتار نادرست با همجنس بازان یا پایما کردن حقوق آنان هم نیست و می توانست پاسخی سیاسی بدهد و بگذرد چرا که از او توقع نمیرود اصل مطلب را بشکافد اگر به پیشتر به آن پرداخته باشد.

بقیه مطلب رفتار رسانه هاست که نقطه ضعف را که کاملا خارج از گفتکوهای روز در زمینه هسته ای، منطقه و غیره بود گرفتند و آن را برجسته کردند. این قاعده بازی رسانه ای است و مطلقا ربطی به اصل قضیه همجنس کراها ندارد و این پریده در کمتر کشور اسلامی حل شده است.

ناشناس گفت...

. دیگر اینکه رسمیت یک پدیده ربط وثیقی به حقانیت آن ندارد. رسمیت ناشی از گفتمان و یا خواست حاکم است که میتواند به شکل عرف و یا قانون دراید. بسیاری پدیده ها در دو جامعه، حتی از نوع اسلامی آن، در دو شکل رسمیت یا حتی ممنوعیت ظاهر شده اند. مثال جالب آن را خودت در پست ازدواج نزدیکان فامیلی در قزاقستان داده ای. مقایسه شود با رسم اعراب خودمان در خوزستان. چرا اینگونه شده و حتی عرف حاکم، شرع را تقسیر دلبخواه کرده؟ به همین شیوه اگر عرف ما، پس از مدتی همجنس بازی را به عنوان پدیده طبیعی بشناسد، شکلی از رسمیت هم خواهد یافت. شرع هم به شیوه ای تفسیر خواهد شد که حداقل مانع نباشد.

این پروسه در همه زمینه ها طی شده. حکم ربا در اسلام روشن شده. از سوی دیگر سود وام در دنیای امروز امر بدیهی تلقی می شود بنابراین تفسیر شرعی آن هم پیدا شده اگر به راستی به آن نیاز باشد (رسمیت عرف برای جمع متدینین که حقانیت را در شرع می جویند راهی می یابد).

ناشناس گفت...

عرف امروزه پذیرفته که ازدواح دختر نابالغ صحیح نیست و قانون هم را محدود کرده ( و در توجیه شرعی آورده که سن بلوغ واقعی بالاتر رفته و مطابق سن مرسوم در عهد اسلام نیست). اگر عرف ما همجنس بازی/گرایی را به صورت امری طبیعی بپذیرد و برای آن دلایلی خصوصا علمی بیابد هم شکلی از رسمیت می یابد و هم شرع و یا به واقع متشرعین با آن مخالفت جدی نخواهند کرد. همین مثالی که شما زدید روزگاری در فقه حکم مرگ و اعدام داشت (حکم آن که زن یا مرد بودنش معلوم نیست) و امروزه پذیرش عام پیدا کرده است.

دیگر اینکه برای توجیه عرف گذشته که نمیتوان دلایل علمی امروز را آورد. آنچه در خصوص ازدواج فامیلی در خبر منسوب به پیامبر آمده است: اين سخن در واقع ريشه اين يافتة علمي است كه خيلي از مشكلات جسمي و ذهني مي‌تواند در نتيجة ازدواج‌هاي فاميلي ايجاد شود. تکلفی آشکار است. علم دو سویه است و در بسیاری امور هم احادیث را همراهی نمی کند. دعوای این دو قرنهاست که تمام شده و هریک در قلمرو خود آرام گرفته اند.