۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه
ایران و آسیای مرکزی
اینکه گفتم مردم سه کشور تاجیکستان، ترکمنستان و به ویژه ازبکستان با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنا بوده و تاثیرات عمیقی پذیرفته اند، حرفی به گزافه نیست.
حتی چیزی که می شود گفت اینکه، ایران به نوعی نقش فیلتر فرهنگی را برای ازبکان ایفاد کرده و هر چیزی از جنبه های فرهنگی ازبکان رنگ و بوی ایرانی دارد.
معماری، نام های ایرانی فراوانی که در بین زنان و مردان ازبک رایج است، آداب و رسوم یکسان، نگاه مثبت به ایران و نداشتن نگاه منفی به اسلام شیعی (برخلاف اعراب جنوب)، ارادت داشتن به امام رضا (ع) و ... همگی نشانه هایی استوار از آمیختگی فرهنگ و اندیشه ی ازبکان با ایرانیان است.
اتفاقاً به عنوان تایید بر این مدعا می توان اشاره کرد که دو ملت با وجود تعاملات حداقل 500 - 600 سال پیش تا همین 200 سال پیش، آن هم در قالب کشاکش ها و جنگ های خونین، به خصوص هجوم وحشیانه ی تیمور به ایران، عجیب است که ازبکان بیش از هر ملتی از ایرانیان تاثیر پذیرفته اند.
اما داستان مردم قزاقستان و قرقیزستان به گونه ای دیگر است.
۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه
روسیه و آسیای مرکزی
روسها بیش از 150 سال است که خود را بر کشورهای آسیای مرکزی تحمیل کردهاند و در این فاصله طی دو دورهي سیاسی تزاریسم و کمونیسم، تاثیرات بلندمدت و عمیقی را بر وجوه مختلف زندگی مردم این منطقه چه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گذاشتهاند.
برخی از این تاثیرات مثبت هستند، مثل فراهم ساختن یک تمدن شهری، گسترش علم و فرهنگ و ادبیات، امّا در برخی جنبههای دیگر تاثیرات منفی شدیدی داشتهاند.
البته این هر دو جنبهي مثبت و منفی هم در بین کشورهای آسیای مرکزی یکسان نبوده است.
به طور نمونه قرقیزستان و قزاقستان بیشترین تاثیرات را از این تعامل گرفتهاند به دو دلیل:
یکی آنکه قرقیزها و قزاقها تا همان آغاز سلطه تزاریسم، زندگی عشایری و چادرنشینی داشتند و روسها به شیوههای مختلف آنها را مجبور به یکجا نشینی کردند. همین ویژگی چادرنشینی باعث شده بود تا این دو قوم (که در واقع یک قوم هستند) از ادبیات مکتوب و غنی برخوردار نباشند، فرهنگ شهرنشینی نداشته باشند و از این رو مردم این دو کشور بیشترین قرابت و نزدیکی را با فرهنگ روسها دارند.
امّا در کشوری مانند ازبکستان و تاجیکستان و تا حد زیادی ترکمنستان، قضیه به گونهای دیگر است.
مردم این سه کشور به دلیل نزدیکی با تمدن ایرانی، از ساختارهای فکری، فرهنگی و تمدنی عمیقتری برخوردار بودند. به همین خاطر شباهتهای زیادی بین جنبههای مختلف زندگی این مردم با تمدن و روحیات مردم ایرانی به چشم میخورد.
۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه
اول ژانویه در ازبکستان همچون بسیاری از کشورهای اسلامی! به عنوان سال نو شناخته و مراسم کریسمس هم جشن گرفته می شه و درست مثل نوروز خودمون، در فاصله چند روز مانده به تحویل سال، بازارها شلوغ می شن و مردم با شور و هیجان خاصی به دنبال خرید مقدمات و سور و سات نوروزی هستند.
در تاشکند در چند نقطه ی اصلی شهر درخت های تزئین شده ی کاج (مثل عکسی که در کنار این نوشته گذاشته ام، این کاج حدود 20 متری در پارک استقلال تاشکند نصب شده) و علاوه بر آن برخی تصاویر بزرگ تبلیغی مرتبط با فصل زمستان و سال نو مسیحی هم نصب می شه.
یه پارکی دارند به اسم پارک «مستقلیک» (یا همان استقلال) که در آخرین شب دسامبر که منتهی به شب ژانویه و آغاز سال نو مسیحی است، خلق گرد می آیند.
دیشب که یه سر رفته بودیم آنجا، جالب بود برامون که تقریبا 99 درصد ازبک بودند! یعنی روس ها تقریبا آنجا نبودند، مگه برای کاسبی. یعنی یا دکه ای برای فروش مواد غذایی و برخی اسباب بازی ها داشتند یا با پوشیدن لباس های پاپانوئل و یه فرشته خانم و گرفتن پول از مردم به آنها اجازه می دادند تا باهاشون عکس بگیرن که البته تعداد اینها هم در بین ازبک های کاسب بسیار کم بود.
نکته ی جالب اینکه راس ساعت 23 که می شه، پلیس با زور مردم را از محل گردهمایی بیرون می کنه و اجازه نمی ده که گردهمایی تا ساعت 24 و لحظه ی شروع سال نو باشه که به طور معمول در این مواقع ادامه پیدا می کنه، برقرار باشه.
به هر حال سال نو مسیحی به مسیحیان عزیز مبارک باشه.
اشتراک در:
پستها (Atom)