۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه
این ژاپنی ها!
تو این ماجرای زلزله و سونامی ژاپن خیلی داستان ها از نظم و مقاومت و تلاش برای احیای دوباره ی زندگی منتشر شده که اگر با بدبینی بخواهیم بگیم بخشی از آنها ممکنه بزرگنمایی باشه، اما به هر حال انتشار این نوع مطالب بیانگر اینه که ملت ژاپن، بسیار با اراده و تلاش گر هستن و هر کس خودش را عنصری در راه بزرگی و عظمت نام ژاپن و ملتش می بینه و حالا این ماجرا تایید دیگری است بر این حقیقت:
پنجاه نفرعلیرغم خطر مرگ برای کنترل در راکتورفوکوشیما باقي مانده اند.مردم ژاپن به آنها سامورایی مي گويند.
این گروه کوچک مهندسین و تکنسین ها به صورت قهرمانان ملی ژاپن در آمده اند.به آنها “کامی کازی” (خلبانان از خود گذشته ای که در جنگ جهانی دوم هواپیمای خود را به ناوهای آمریکایی می زدند) و سامورایی گفته می شود. آنها در معرض تشعشعات بسیار قوی رادیو اکتیو هستند و بدون شک بسیاری از آنها در نتیجه پیامد آن جان خواهند سپرد. جایشان را هر پانزده دقیقه عوض می کنند تا از تشعشع نسوزند. پنجاه نفر داوطلبانه برای کنترل راکتور در مرکز مانده اند. بیست نفر دیگر هم با وجود خطر مرگ به آنها پیوسته اند تا راکتور را از کار بیندازند.
امروز در ژاپن همه می دانند که اگر از بروز فاجعه ای عظیم جلوگیری شده، بخاطر فداکاری مردانی بوده که هویتشان اعلام نشده است.
در میان آنها مردی 59 ساله است که تنها هجده ماه به بازنشستگی اش باقی مانده است. دختر او پیامی تکان دهنده در سایتی که به قربانیان زمین لرزه اختصاص یافته، به این شرح منتشر کرده است:
"حالا ديگه وقتي پرسيدن دليل پيشرفت يك كشور چيه؟ نگيد هوش و ذكاوت، فرهنگ قديمي و... بگيد تعهد و از خودگذشتگي، بگيد فرهنگ بالا، فرهنگي كه توش سامورايي ها افسانه نيست بلكه واقعيته ....
من خودم بعيد بدونم كه بتونم مثل اونها بزرگ باشم، ولي اميدوارم بتونم براي اونها احترام لازم رو قائل بشم"
۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه
فوتبالکی!
نمیدونم این جمله را کی گفته، امّا فکر کنم تا حد زیادی درست گفته که: «فوتبال هر کشور نمایشی است از سازماندهی اجتماعی و روابط اجتماعی آن کشور»، شاید به همین خاطره که صعود تیمها به جام جهانی به نوعی بازتابی از همین وضعیت سیاسی و اجتماعی کشورها باشد.
حالا اگه در مورد کشورهای دیگه نشه در این مورد داوری کرد، امّا چیزی که طی سالهای اخیر در ایران در جامعهي فوتبالی ما رایجه، خیلی شبیه شرایط اجتماعی و سیاسی کشور است.
همه با هم خوبن و گل میگن و بلبل میشنفن! امّا خدا نکنه که جلو افتادن کسی باعث عقب افتادن اون یکی بشه!
لیگ برتر فوتبال ایران رسیده به هفتههای آخر و خب بعضیها که در طول هفتههای گذشته به هر دلیل نتونستن امتیازات کافی حالا یا برای قهرمانی، یا کسب سهمیهی آسیا و یا سقوط نکردن، به دست نیاوردن، افتادن به فکر استفاده از روشهای مختلف جوانمردانه و ناجوانمردانه! و البته که طبق قانون طبیعت، اخلاق کیلویی چنده؟
در تبریز و در جریان مسابقهي فوتبال بین ملوان انزلی و شهرداری تبریز، مسئولین تبریزی به میرزا کوچک خان و مرحوم قایقران توهین میکنند؟؟؟؟
در بازی استقلال و تراکتور سازی جار و جنجال پیش مییاد، در بازی پاس و راهآهن در همدان کتک کاری میشه!!!
واقعاً چه خبره؟ عصبانیت و بداخلاقی تا این حد که به اسطورههای تاریخ گذشته و معاصر توهین کنیم؟ اگه مثل ژاپن سونامی و زلزله گریبانمان را گرفته بود، چه میکردیم؟ البته یادم آمد، تجربهي زلزله بم را هم داریم، بنابراین نیازی به تجربهی جدید زلزله نیست!!
نتیجهگیری:
اخلاق اتفاقاً در زمانی باید بکار بیاد که دچار دشواری و سختی هستیم! رفتار ما خیلی فوتبالکی شده ها! اینطور نیست؟؟
اشتراک در:
پستها (Atom)