۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه

نور حقیقت


هر قدر خواستم از موضع گیری خودداری کنم و وارد بحث انتخابات نشم، دیدم نمی شه، یعنی واقعا نمی شه، مناظره امشب بین آقایان میرحسین موسوی و احمدی نژاد را که تماشا کردم دیدم لحظه لحظه ی آن، ذره ذره خرد شدن شخصیتی بود که باید نماینده و نماد ملتی بزرگ باشد. ایشان بجای دفاع از سیاست های خود پیوسته نسبت به هاشمی رفسنجانی و خاتمی و تمام سی سال گذشته انقلاب فرافکنی و عقده گشایی داشت. خیلی عجیبه که ایشان تمام دوران امام را زیر سوال می بره.
آقای احمدی نژاد در کمال اعتماد به نفسی! تغییر سیاست های آمریکا و اروپا و تمایل آنها به برقراری رابطه با ایران را نتیجه ی تنها چهار سال بی سیاستی های خود می داند! پرسش اینجاست که شجاعت و رشادت ملت بزرگ ایران در سی سال گذشته که تحت دولت های قبلی زندگی کردند، از ایران دفاع کردند، سینه های خود را سپری ساختند تا ارزش هایشان را حفظ کنند، در این دستاوردهای کنونی چه وزنی دارند؟ راستی هشت سال رشادت جوانان این مرز و بوم که خون و جان خود را فدا کردند، در این معادله کجاست؟ راستی ایشان و رهبر فکری ایشان یعنی مصباح یزدی در دوران امام و جنگ کجا بودند؟
چرا باید رئیس جمهور که مجری قانون است، بیاید و برای هفت نفر از شهروندان این کشور تهمت بزند؟ پرونده سازی کند؟ امیدوارم که این هفت نفر با شکایت حقوقی و برای روشن شدن حقیقت (چه بسا خود آنها محکوم شوند)، خواستار رسیدگی حقوقی به این اتهاماتات شوند.
و سخن آخر...
این مناظرات و تضارب آراء نعمتی است برای اینکه مردم نور حقیقت را دریابند، امیدوارم همه ی مردم فارق از هرگونه پیش داوری و تنها با هدف اعتلای این ملت و کشور بر پایه توصیه پروردگار در قران که فرمود: سخنان را گوش سپارید و سپس نیکوترین آنها را اختیار کنید، به سخنان گوش دهند و بهترین ها را برگزینند.