۱۳۸۶ آذر ۷, چهارشنبه

کلامی در باب بنزین

از آنجا كه طي ساليان اخير در مملكت عزيزمان مستمرا و مكررا مباحثاتي پيرامون فقره‌ي بنزين مطرح ‌گرديده و در آنها همواره بر نقش اين مايع مسرت افزا و محرك (آقا‌جان بد برداشت نكنيد يه وقت، به معناي حركت دهنده نه تحريك كننده!) در زندگي عوام‌الناس و اقتصاديات كشور تاكيدات مبسوطي صورت گرفته، به ذهن اين بنده‌ي كمترين خطور كرد كه استمتزاجي، تحقيقي انجام دهم از باب اينكه ببينم آيا در ساير بلاد هم بنزين تا اين حد در شئونات مختلف زندگي نقش و تاثير دارد و متقابلا به اندازه‌ي ما براي آن قدر و قيمت قائل مي‌شوند يا خير؟ از خدا كه پنهان نيست از شما چه پنهان،‌ با خودم حتي اين فرض را مطرح كردم كه شايد در بلاد ديگر اتول‌ها با انرژيجات ديگري همچون: الكل و برق و باد و خورشيد و آب حركت مي كنند كه اين سر و صداها را ندارند، الله اعلم!
اما نتايج تفحصات حقير اجمالا اثبات نمود انقده كه اين مايع بودار! در ممكلت ما در تمامي شئونات اجتماعي، سياسي، اقتصادي، معرفتي، انتخاباتي، فرهنگي و علمي تاثير و نقش شايسته و بسزا داره،‌ در ممالك اجنبي با وجودي كه بنزين مصرف مي‌نمايند، اصلا و ابدا اينطوري نيست. مسخره شو در آوردن، يعني چي؟
اين اجنبي ها گويا اصلا متوجه قدر و قيمت بنزين نيستن، باور نمي‌كنيد؟
همينطور هري بنزين را مي ريزند تو ماشين‌هاي لكنتي‌شون و هي تو خيابونا مي‌چرخن و اين مايع مهم كه در تمامي شئونات ... (همون بالايي‌ها) تاثير داره را همينجوري گرون گرون پول مي‌دن و مي‌سوزوننش (اين فعل را آرام بخونيد، چون تلفظش برا خودمم سخت بود!)، ا...
- اوهوي آقا، برگرد كارتت جا موند!

۱۳۸۶ آذر ۵, دوشنبه

يك زبان جديد يك زندگي جديد

من: ?can you speek english
اون (يه كره اي): no, no
من: ????
اون: ?vi moojite gavarit pa rouski (شما می تونید روسی صحبت کنید؟)
من: Niet, ochen mala (نه خیلی کم)
اون: ?
من: ?
اون: you Arabic? (يعني كه تو عربي مي فهمي، يا يه همچو چيزي)
من: (به عنوان یه ایرانی و مسلمون در برابر این کره ای چولمن اگه بگم نه، خیلی ضایع است به همین خاطر جواب می دم:)yes, alittle!
اون: انا فور یرز امارات
من:(البته تو دلم: خاک بر سرت، چهار سال امارات بودي، تازه اینجوری حرف می زني، اینجوری كه تو عربي حرف مي زني من استاد توام)

۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

قطار زمان


... و چه سريع مي رود اين قطار
همه چيز و همه كس را پشت سر مي گذارد،
و من سوار بر آن
پيشاپيش، دورتر و دورتر مي روم؛
و غمگنانه
چشم مي دوزم به نقطه اي كه عرض و طول و ارتفاع زمان را به هم پيوند مي زند،
و سرانگشتان ذهنم هماره تشنه است برای لمس آن نقطه
كه همه خاطراتم را مي بلعد
15 آبان 1386

۱۳۸۶ آبان ۲۱, دوشنبه

ارتباط كلامي و غيركلامي

مي دونيد كه در ارتباطات فردي دو روش داريم: كلامي و غيركلامي.
كلامي كه مشخص است، كليه حرف ها و صداهايي كه از دهان مباركتان خارج مي‌شود‍، چه معنا داشته باشن و يا مثل يك صداي خشم يا آه كه در ظاهر معنايي ندارند.
اما ارتباطات غيركلامي طيف وسيع تري را در بر مي‌گيرد، از وضعيت‌ها، كنش‌ها و واكنش‌هاي همه‌ي اندام‌هاي بدن، مثل حالت نگاه، صورت و ساير اعضاي بدن و ....؛
تحقيقات ثابت كرده كه تاثير ارتباطات غيركلامي بسيار بيشتر از ارتباطات كلامي است. به ديگر سخن: ”دو صد گفته چون نيم كردار نيست“ ضمن اينكه بكارگيري اين بخش از ارتباطات، بر توانايي هاي ارتباطي افراد اضافه مي كنه.
طبق تحقيقات صورت گرفته، هفتاد درصد مردم در يك ارتباط همزمان كلامي و غيركلامي بيشتر به نمودهاي ارتباط غيركلامي توجه مي كنند.
بطور مثال: اگر كسي با چهرة خشمگين به كسي بگويد كه دوستت دارم، باور كردن آن خيلي دشوار است تا اينكه كسي با چهره اي مهربان و دوستانه بگويد من از شما بدم مي آيد.
برا همين هميشه سعي كنيد كه با لبخند با ديگران صحبت كنيد، اينطوري تاثير بهتري بر مردم مي گذاريد، البته اگه براتون مهمه.

۱۳۸۶ آبان ۱۷, پنجشنبه

بي نظير وجود نداره

«بی نظیر وجود نداره، یا آموزش دیده هستی یا نیستی.»
این جمله بخشی از دیالوگ «دنزل واشینگتن» هنرپیشه توانای آمریکایی در فیلم Man On Fire است.
واشینگتن تو این فیلم نقش «کریسی» یه پلیس متخصص مبارزه با تروریسم را بازی می کنه که در سال 2003 جان خودش را برای رهایی یک دختر در مکزیک معامله می کنه.
خشونت بی حد و حصر در سرتاسر فیلم با ظرافت و هنرمندی با لایه های از معرفت و عشق آمیخته شده است.
حتما تماشا کنید.