۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

ریاست جمهوری مادام‌العمر!


آرام آرام فضای انتخاباتی در ایران داره گرم می‌شه. اعلام غیررسمی نامزدهای ریاست جمهوری مهمترین بحث این روزهاست.
سید محمد خاتمی و کروبی از نخستین کسانی هستند که نامزدیشان را خودشون اعلام کردن، میرحسین موسوی هم در نوبته، احمدی‌نژاد هم بعیده نامزد نشه و در کنار اینا قالیباف و لاریجانی و شاید محسن رضایی هم بیان.
موضوع اینه که مردم ایران هنوز در چارچوب چهره‌ها می‌اندیشند، به همین خاطر:
میر حسین موسوی مثل یک آرمان می‌مونه؛ سید محمد خاتمی هم همینطوره، او هم حس مثبت و قشنگی در مورد یک "یوتوپیا" حداقل در بین روشنفکران و دانشگاهیان ایجاد می‌کنه؛ محمود احمدی نژاد اما بیشتر به نظر می‌رسه تلاش کرده تا چهره‌‌ای مقتدر و مذهبی از خودش نشون بده، اگرچه عزل و نصب‌های متعدد و نیز تغییر سیاست‌هایش با آنچه که گفته بود، بیشتر نشانگر روشن نبودن اولویت‌ها و اهداف او در صحنه‌ی اجتماعی و اقتصادی است؛ کروبی هم بیشتر به نظر می‌رسه بدنبال اثبات خودشه و با نوعی مبهم‌گویی و شلوغ‌کاری! می‌خواد بگه اگه رئیس جمهور بشه، کاری می‌کنه کارستان و البته در کنار اونا قالیباف، لاریجانی، ولایتی و ... مطرح هستند.
اما نکته جالب اینکه در این میان هنوز هیچ حزب و یا گروهی نیست که ابتدا اولویت‌هایش را به مردم معرفی کنه و بعد بگه خب حالا بر این اساس، فلان عضو حزب ما مجری این سیاست‌ها خواهد بود، حالا ممکنه این مجری چهره‌ی چندان شناخته شده‌ای هم نباشه! اگرچه بطور کلی، دو گروه اصول‌گرا و اصلاح‌گرا مطرح هستن، اما این تقسیم بندی بیشتر بیانگر دو کلیت هستند، مثل سیاه و سفید، یا این یا اون!
با وجودی که دوم خرداد 1377 را باید یک مرحله جدید در رشد فکری مردم ایران بدونیم، آن هم بعنوان مرحله‌ای بسوی گوش کردن به دیدگاه‌ها، اما نه الزاما رها شدن از چهر‌ه‌ها؛ اما هنوز هم حقیقتا روشن نیست که الان اگه کسی با رؤسای جمهور قبلی داشته باشه، باید یقه‌ی کدام حزب را بگیره؟؟ یا به اون رای نده؟
این شیوه‌ی نامزد کردن و نامزد شدن در ایران بیشتر نشانگر عدم شجاعت گروه‌ها و احزاب در معرفی دیدگاه‌هایشان است.
شما ببینید در پایان دوران هشت ساله‌ی ریاست جمهوری خاتمی (و حتی همان چهار سال اول) در میان همان گروه‌های اصلاح‌گرا اختلاف نظر افتاد؛ همین شرایط را هم الان در طیف اصول‌گرا شاهدیم، دیدگاه‌ها و سخنان گروه‌ها و طیف‌های این گروه الان حداقل بیانگر اختلاف نظر در عملکرد احمدی‌نژاده و در این میان حتی گروه‌های عضو هر طیف از انتصاب خود به رئیس جمهور طفره می‌روند.
یه بار اینجا گفتم که انقلاب اسلامی حداقل باعث شد تا نظام ما جمهوری باشه،‌ و گرنه با توجه به شرایط منطقه و رویکرد حاکم بر حکومت‌ها و البته روحیه‌ی ما ایرانی‌ها؟؟ بعید می‌دونم هیچ طیفی تمایل نداشته باشه که ریاست جمهوری مادام‌العمر را برای خودش نخواد‌!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دایی عزیز...
فکر میکنم8 سال هم به نوعی یه عمر باشه و این گروه های سیاسی فعلا این میل به جاودانگیشون رو تو این 8 سال خالی می کنند.و اینکه وقتی یقه خود آدم در خطره به یقه گرفتن نمیشه فکر کرد.
به بقیه عزیزان خانواده سلام برسونید.

ناشناس گفت...

سلام حمید جان.سیاست علم قدرت است وقدرت هم خودت بهتر از من میدانی شیرین.من نمی خوام سرتو زیاد درد بیارم ولی در کشورهای مترقی وپیشرفته هم این موضوع به اشکال مختلف دیده میشه که اشخاص ابتدا از یک طیف یا گروه خاص وبا حمایت آنها میایند ولی در انتها یا ادامه راه بنا به مقتضیات سیاسی به گونه ای دیگرباآنها برخورد می شود.من فکر میکنم ما بهتر است همانطور که شما هم گفتید به اعمال ومقاصد وبرنامه هائی که اجرا شده اند ویا در دست اجرا میباشند توجه کنیم واز شعارها وقیافه هاپرهیز،اما!!! من باید یاد بگیرم که بهتر نگاه کنم ومطمئنا اینده را بهتر برای خودم ترسیم کنم واین من، اگر سی میلیون یا بیشتر بشود،می شود سیاست کلی وسیاستمداران هم برای بقای خویش مجبور به رعایت اصول میشوند.