۱۳۸۶ آبان ۴, جمعه

تنهايي

تنهايي ...
تاريكي است،
شبي بي پايان،
و انتهايش ناپيداست،
و تو را شولاي خواب هيچگاه در بر نمي گيرد،
زان رو كه به هراست وامي دارد،
اما همچون كابوس هاي شبانه
با بيداري نيز از بين نمي رود،
آرامشت را مي زدايد،
و رؤياهايت را به اوهام مي گرداند ...
3 مهر 1386

هیچ نظری موجود نیست: