۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۵, یکشنبه

باران ضد گناه يا گناه ضد باران


پروردگارا!
چندي است نعمت باران بر اين زادبوم نباريده است.
اي آگاه به قلوب بندگانت!
مرا ببخشاي بخاطر گناهان كوچك و بزرگي كه باعث حبس دعا و فرونيامدن نعماتت بر ساير بندگانت شده است.
خداوندا!
پناه مي برم به تو از دست اين فرزندان و عيال فريب كار كه مدام من را به فكر آخر برج و خرج و مخارج زندگي و از جمله گوجه فرنگي مي اندازند و با اين كار باعث مي شوند تا من به گناه آلودگي به تفاخر و تجمل دنيوي گرفتار آيم و از عبادت و توبه دور شوم.
اي بخشايشگر!
ما را از محرومين باران قرار مده، بلكه از آناني قرار ده كه پشت سرهم بخاطر اعمال پاك و توبه‌هايشان برايشان باران مي فرستي.
اصلا آنقدر باران بفرست تا من روسياه و امثال من كه باعث خشكسالي و نبارندگي باران! شده‌ايم، در سيلاب غرق شويم.
پ.ن: البته گفته باشم توبه‌هايتان بايد به اندازه باشد، نه آنقدر كم باشه كه باران نياد و نه آنقدر زياد باشه كه يه وقت سيل بياد، اونوقت نقض غرض مي شه و بايد براي تنظيم باران كمي گناه كنيم.

هیچ نظری موجود نیست: