۱۳۹۱ تیر ۲۵, یکشنبه

پیشرفت!

به نظرم و اون طوری که تجربه به من نشون داده، یه تفاوت اصلی بین پیشرفت در دو حوزه ی انسانی و علوم تجربی وجود داره. در علوم تجربی می شه روی یافته های قبلی به دستاوردهای جدیدی رسید و به جلو رفت. بهترین نمونه، روند پیشرفت علوم هوا و فضاست که به طور مثال در طول یک صد سال گذشته از کجا به کجا رسیده است. اما در علوم انسانی شاید نشه به این راحتی گفت که پیشرفت حاصل شده. علتش هم اینه که تئوری های اخلاقی یا اجتماعی هنوز هیچکدوم در صحنه اجتماعی جواب مثبت ندادن. شاید بشه نمونه انسان هایی را به عنوان پیروان آن الگو مثال بزنیم، اما هنوز هیچ الگویی نتونسته بگه من جامعه ی آرمانی درست کرده ام، چون اگه درست کرده بود، دیگه انسان نیازی به پیشرفت نداشت، داشت؟ روی این اصل یکی از نتایج چنین مقایسه ای بین پیشرفت علوم انسانی و علوم تجربی اینه که - در علوم تجربی دیگه کسی مثلا از هواپیمای یکصد سال پیش به عنوان الگویی برای الان استفاده نمی کنه، - اما در علوم انسانی، هنوز انسان هایی را به عنوان الگو مثال می زنند که مثلا در ده ها و صدها و حتی هزاران سال پیش زندگی می کردن. - هنوز انسان هایی را می توان پیدا کرد که مثل اجداد وحشی قبلی مان، به دنبال خون ریزی هستن. - با وجودی که تو هر دو حوزه ی علوم انسانی و تجربی، هدف خیلی روشن و مشخصه: رسیدن به یک نمونه ی برتر. اما عجیب اینه با وجودی که در این مسیر مشترک، علوم تجربی به طور کاملا روشنی دارن پیشرفت می کنن، اما در حوزه ی انسانی...؟؟!