۱۳۸۸ فروردین ۲۵, سهشنبه
تیمور لنگ
اين روزها در ازبکستان مراسم یادبود 673مین سالروز تولد «امیرتیمورگورکانی» موسوم
به «تیمور لنگ» است و روزی نیست که رسانههای همگانی این کشور از این بنیانگذار سلسلهی گورکانیان با لقب «صاحب قران» یاد نکنند. حاکم خونریزی که میگویند خشونت و درندگی در جنگهایش شهرهی خاص و عام بود، چنانکه وقتی اصفهان را فتح کرد و پس از کشتار حدود 70 هزار از ساکنین آن، در برابر التماس یکی از بزرگان شهر برای امان دادن به کودکان، با خونسردی تمام، اسبش را به سمت یتیمان راند و سپاه وی نیز به پیروی از وی چنان کردند و ....
«تیمور» به زبان ترکی آسیایمرکزی «تیمیر» نیز میگویند، به معنای <آهن> است و به همین خاطر در این منطقه به راهآهن می گویند: «تیمیر یولی» .
اما یکی از داستانهای مشهور در تاریخ، رویارویی وی با لسانالغیب حافظ است. آمده است زمانی که تیمور لنگ، شیراز را فتح کرد، از ساکنین شیراز خواست برای جلوگیری از قتلعام، مبلغی پول و جواهر بدهند که آنها نیز پذیرفتند و پرداخت آن بر اساس تقسیمبندی محلات آن موقع در شیراز تقسیم شد و هر محله نیز سرانهی ساکنین خود را تعیین کرد و از جمله مبلغی برای حافظ مشخص گردید!
دکتر حسین زرینکوب در کتاب «از کوچه رندان» این داستان را اینطور نقل کرده است: جهانجوی تاتار «... وقتی به شیراز رسید، حافظ پیر را در مقابل خود خاضع و ترسان یافت. شاعر فرتوت که با وجود فقر خویش ظاهراً در آغاز سلطنت زین العابدین، چنان مفتون آن «ترک شیرازی» بود که میخواست «سمرقند و بخارا را» نیز به «خال هندوی» وی سودا کند، اکنون در شیراز خود را با مالک واقعی سمرقند و بخارا مواجه مییافت که برای تنبیه ترک شیرازی آمده بود ... در این میان شاعر پیر (حافظ) که ... ظاهراً از حیث معیشت در مضیقه بود...از عهده پرداخت این مال بر نمیآمد، به ترک سمرقندی پناه برد. میگویند تیمور وقتی اظهار افلاس وی را شنید، با اشاره به یک شعر معروف او گفت: کسی که میتواند سمرقند و بخارا را به خال هندویی ببخشد، مفلس نباشد. خواجه جواب رندانهاش را حاضر داشت. قبای ژنده و تن نیم عریانش را نشان داد و گفت از این بخشندگیهاست که به این روز افتادهام. ...»
اشتراک در:
پستها (Atom)